آیا میدانید هزاررود بیش از 25 نفر شاعر و نویسنده توانمند و هنرمند را در خود پرورش میدهد! و این درحالی است که این آمار باتوجه به منطقه مکانی در سطح استان مقام اول را بخود اختصاص داده است. واین نشان دهنده فرهنگ غنی و استعدادهای درخشان و سرافرازی هزاررود و سربلندی شهرستان میباشد.

                                                                                  "یاشاسین وطنیم" 

                                                                                        "شفیعی"



موضوعات مرتبط: شعرهای شاعران هزاررودی


تاريخ : ۱۳۹۱/۰۹/۲۴ | | نویسنده : سلمان ولیمحمدی |

مسئله مهاجرت مردم هزاررود به شهر از جمله آببر یک بحث بسیار حساس و در عین حال مهم برای ما است و خواهد بود.

از هرکه علت را پرسیدیم جوابهایی همچون نزدیکی به محل کار ، نبود امکانات در هزاررود یا نداشتن زمین برای ساخت خانه و یا حرفهایی از این قبیل می گفتند. یک لحظه که فکر می کنی می بینی که اینها جز بهانه ای بیش نیست؛ فاصله 4کیلومتری هزاررود-آببر مگر چقدر بر طولانی بودن مسافت تاثیر دارد؟ آیا هزینه ای که در آببر برای خرید زمین پرداخت می کنند با نصف آن نمی توان در باصفاترین نقطه هزاررود صاحب زمین شد؟

بیش از 130 خانواده از مجمع هزاررود در آببر سکونت دارند و بیش از 98درصد آنان از قشر تحصیلکرده و یا از اوضاع مالی مطلوبی قرار دارند؛ بی شک مردم هزاررود که مردمی باغیرت و باشعور می باشند، با این حال تصور کنید اگر همه اینها مانند همسایه غربی مان یعنی اهالی فهیم درام، از زادگاه خودشان مهاجرت نمی کردند هزاررود چقدر از لحاظ ساختار شهری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... پیشرفت کرده بود؟

حال مهاجرت را تعریف می کنیم: مهاجرت عبارت است از جابجایی انسان از یک منطقه به منطقه دیگر. و یا مهاجرت عبارت است از ترک سرزمین، دوستان و خویشاوندان. و مهاجر کسی است که از جایی به جایی دیگر برود و یا از سرزمینی به سر زمین دیگر برود.

در واقع علت مهاجرت روستاييان به شهرها نبود صرفه اقتصادي براي ارايه خدمات اجتماعي، حرفه اي و تخصصي نبودن كار كشاورزي، محدوديت منابع ارضي و نبود مديريت صحيح مسؤولان باعث شده تا روستاييان براي ارتقاي سطح زندگي، به شهرها مهاجرت كنند. اين در حالي است كه روستاييان در بيشتر مواقع با مهاجرت به اهداف خود دست نمي يابند.

« نتیجه نهایی مهاجرت از روستا به شهر نابودی کامل شکوفایی ملی و از دست دادن آزادی است. چرا که انحطاط روستا به مثابه انحطاط تمدن است، تمدنی که ضامن قانون شهروند و حفظ حرمت آزادی انسان است.» (رولان ماسپتیول به نقل از پیتیه ، 1369، 44) .

در روستای هزاررود، مهاجرت در زمره مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار می آید. این مهاجران در مقصد مسائل و مشکلاتی از جمله؛ دوری از دوستان، آشنایان و همسایگان، دوری از آب و هوای سالم هزاررود، بروز نابسامانی های متعدد ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود جوامع شهری ، هزینه های دهها میلیونی برای خرید زمین یا منزل در آببر(در صورتی که در هزاررود با کمترین هزینه می توانند خانه دار شوند)، کم کاری، کمبود فضای زیستی در آببر، تخلیه روستاها و غیره را به وجود می آورند.

برای جلوگیری از مهاجرت بی رویه مردم شریف هزاررود راهکارهای زیر قابل عرضه است:

  • تلاش برای آبادانی هزاررود که بی شک همه اهالی، متعصب و باغیرت می باشند
  • بالا بردن تسهیلات آموزشی در روستا
  • درک نسل جوان روستا و سوق دادن تسهیلات و امکانات روستا در جهت انتظارات این نسل
  • ایجاد اشتغال در روستا از طریق کارهای جنبی کشاورزی و غیر کشاورزی
  • بالا بردن امنیت روستا از طریق کاهش اختلافات محلی
  • ارائه تسهیلات بیشتر برای روستا در جهت به کارگیری زمینهای بایر
  • ایجاد سد یا چاه های عمیق در روستا برای تأمین آب مورد نیاز برای کشاورزی

 





تاريخ : ۱۳۹۱/۰۹/۱۷ | | نویسنده : سلمان ولیمحمدی |

ای حسین!... گرچه در آن «نینوا»  نای حقیقت گوی تو را بریدند، امّا ... نوای «حق، حقِ» تو در تاریخ، همچنان ماندگار شد و جاودانه ماند.ای حسین! كربلای تو، انقلاب آموز و انسان ساز نسلها و قرنها و سرزمینها بود و عاشورای تو، بارور سازنده لحظه ها و روزها و سالها.آن‌ زمان‌ كه‌ قدم‌ در كوره‌ راه‌ تاریخ‌ می‌نهیم‌، در این‌ سیرگاه‌ شاهد قلّه‌ای‌ به‌ بلندای ‌تداوم‌ زمانیم‌، برفراز این‌ قله‌های‌ رفیع‌ مهر درخشان‌ بوسه‌ زده‌ و از تلالؤ نور آن‌ تاریخ‌ تابناك‌ گشته‌.

...و نینوا دشتی‌ است‌ به‌ بلندای‌ این‌ قله‌ها؛ حماسه‌ سرایان‌ در این‌ مقاله‌ چنین‌ نغمه‌ سرداده‌اند:

آن‌ زمین‌ كربلا بود و آن‌ زمان‌ عاشورا... آفتاب‌ بر مركب‌ زمین‌ زرین‌ نور سوار و تازیانه‌ به‌ دست‌ گرما بر پشت‌ زمین‌ می‌نواخت‌، گردة‌ نینوا از ضربت‌ شلاق‌ آفتاب‌ تاول‌ زده‌بود... و فرات‌ چون‌ كف‌ از دهان‌ دشت‌ بیرون‌ جهیده‌ و بر اندام‌ آن‌ جریان‌ یافته‌... دررگ‌های‌ این‌ دشت‌ خون‌ سرخ‌ جوشانی‌ جریان‌ داشت‌ كه‌ از خروش‌ آن‌، شیعه‌ حیات‌ ابدی‌می‌یافت‌، از شاهرگ‌ نینوا خون‌ حسین‌ می‌تراوید و در شبكه‌های‌ آن‌ خون‌ هابیلیان‌ سلاله ‌رسول‌ اكرم‌(ص) جوشش‌ داشت‌.

و زینب‌ این‌ خون‌ را پیام‌ آور بود...

عزاداری، احیاء خط خون و شهادت، و رساندن صدای مظلومیت آل علی به گوش تاریخ است.«اشك»، زبانِ دل است و «گریه»، فریاد عصر مظلومیّت.رسالت «اشك»، پاسداری از «خون شهید» است.عزاداران حسینی، پروانگانی شیفته نورند كه شمع محفل آرای خویش را یافته و از شعله شمع، پیراهنِ عشق پوشیده اند و آماده جان باختن و پرسوختن و فدا شدن اند.عزاداری برای شهید كربلا، انتقال «فرهنگ شهادت» به نسلهای آینده است.دانشگاه كربلا باز است و شاگرد می پذیرد، از هر جا كه باشد، هركه باشد...دانشگاه كربلا باز است و شاگرد می پذیرد، از هر جا كه باشد، هركه باشد...
 
روستای هزاررود، همانند دیگر مناطق کشور در غم واندوه سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) سیاهپوش و غرق ماتم می شود. عاشقان ابا عبدالله(ع) از شب قبل از ماه محرم با به تن کردن رخت عزا و سیاهپوش کردن سر در مساجد به استقبال این ماه می روند.همه ساله آيين‌هاي عزاداري ماه محرم در هزاررود  با شور و عشق خاص مردم به اباعبدالله‌الحسين(ع) برگزار مي‌شود و عاشقان آن حضرت ارادت و تجديد ميثاق خود را هرسال درقالب عزاداري مستحكم‌تر مي‌كنند.اين آيين‌ها به فراخور فرهنگ و شيوه‌هاي مرسوم در منطقه با اندكي تفاوت از ديرباز همواره در قالب هيات‌هاي مذهبي و راه‌اندازي دسته جات و تكايا برگزار شده است.

در روزهای دهه نخست محرم مردم با حضور در مساجد و هیئتهای عزاداری با برگزاری آیینهای سوگواری و تعزیه خوانی درمصیبت شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و ‪ ۷۲یار با وفای آن حضرت به سوگ می نشینند. در زیر صحنه هایی از عاشقان سیدالشهدا(ع) را درروز عاشورا میبینید که همه ساله در روستای تاریخی و توریستی هزاررود باشکوه تر و پرفیض تر برگزار میشود. 
  
دراین ایام برخی حاجت مندان در منازل خود به برپایی مجالس سوگواری سید الشهدا(ع) اقدام می کنند و برخی میزبانان این مراسم با طبخ غذاهای نذری از عزاداران پذیرایی می کنند. در زیر صحنه هایی از عاشقان سیدالشهدا(ع) را درروز عاشورا میبینید که همه ساله در روستای تاریخی و توریستی هزاررود باشکوه تر و پرفیض تر برگزار میشود.

ماه محرم در روستای هزاررود+متن و تصویر




تاريخ : ۱۳۹۱/۰۹/۰۸ | | نویسنده : سلمان ولیمحمدی |