دیوانه دلان را غم زنجیر شدن نیست
در راه جنون دغدغده ی دیر شدن نیست
هر چند عجب می گذرد قافله ی عمر
آنکس که خورد عشق در او پیر شدن نیست
طوفان خطر می وزد از مهلکه ی عشق
بیدل شده را ماندن و پاگیر شدن نیست
خود می رود و رقص کنان می طلبد تیغ
این ره بجز از کشته به شمشیر شدن نیست
افسانه مخوان ای دل خاموش کدام عشق
آنجا که بود عشق زمین گیر شدن نیست
سروده: اصغر بهرامی
تاريخ : ۱۳۹۲/۰۶/۰۲ | | نویسنده : سلمان ولیمحمدی |